اینجا بارانی است و گربه ی توی حیاط از اینکه پاهایش خیس شده به نظر می‌رسد احساس بدی دارد :/ و بیشتر از همیشه ناتوانی انسان در درک رفتار گربه ای دارد خودش را نشان میدهد :/ 

عصر قرار بر سفر اجباری ای است به یزد :| و مرا میل سفر نیست :|چون که آنجا زمستانها خیلی سوز می آید و من یادم است که یک وقتی که زمستان از همین اجباری ها:/ رفته بودم ، نمیشد توی خیابان ایستاد :| حس میکردم حتی کلیه ها ی درون بدنم هم می‌لرزند :/کلا مرا میل سفر به یزد نیست :/ آب و هوایش به من نمی‌خورد :// من اصلا ضعیف یا سوسول یا مامانی و از این قبیل چیزها نیستم ://فقط دارم میگویم که حوصله ی مسافرت را ندارم :/ البته حوصله ی مهاجرت را خیلی دارم :// من فعلا دوست دارم شبیه یک پیرمرد اخموی بی حوصله در اتاقم که سرد و نمور است:/( که البته اتاق سرد و نمور جمله ای ست از مادر :/) زندگی ساکتم را کنم :/ و حتی جدیدا حرف زدن هم بسیار سخت و آزار دهنده شده :/ فقط شنیدن خوب است:/‌‌‌‌‌ به شخصه احساس میکنم که یک سالمندِ انزوا طلبم که دست دنیا برایش رو شده و دیگر برایش رنگی ندارد :/وخلاصه The child is grown and the dream is gone and I have become comfortably numb:/


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Kevin دیوانه چو دیوانه ببیند...؟ موزیک شاد ایرانی رنگارنگ آیه های وحدت hamengroup سایت رسمی خانم فرانک قائد شرفی فان جوکی| عکس خنده دار جدید | جوک و اس ام اس خنده دار | کاریکاتور جدید خنده دار پروژه های داده کاوی ریاضیات شانه بر زلف پریشان عالم است